حسین احمدی نیاز
«یکی از دوستان که از علما به حساب میآیند جمله جالب و در عین حال تلخی در باب شغل وکالت بیان کرد. ایشان گفتند برای دو شغل باید کفاره پرداخت کرد؛ یکی طبابت و دیگری وکالت؛ زیرا تا کسی مریض نشود به طبیب مراجعه نمی کند و در وکالت نیز افراد گرفتار و دارای مشکل حقوقی به وکیل مراجعه میکنند، اما تفاوت در این است که در وکالت، هرگاه حکم به نفع موکل صادر شود، موکل بیان میکند که حق الوکاله کوفت وکیل است و هر گاه رای به نفع موکل صادر نشود، خواهند گفت که حق الوکاله زهر وکیل باشد و بسیاری کلام تلخ دیگر؛ لذا باید کفاره پرداخت کرد تا این شغل از دعای شر موکل و دیگران در امان باشد!؟
از دیگر سو با توجه به اینکه هر سال از اول تا هفتم اسفند را روز وکیل مدافع نامگذاری کردهاند بهانهای خواهد بود تا به مصایب وکیل مدافع دادگستری پرداخته و از منظر دیگری به رنجها و مرارتهای آنها پرداخته شود. وکیل دادگستری از یک سو همواره تحت کنترل نهادهای نظارتی در داخل کانونهاست و تعلیق بسان شمشیر داموکلوس بر سر آن قرار دارد. وکیل عدلیه هر روز توسط سرباز نشسته بر درب ورودی دادگستری و مجتمع های قضایی تحت تفتیش قرار می گیرد، انگار که وکیل موجود خطرناکی است که می تواند دردسر آفرین باشد. از دیگر سو برداشت نسبت به وکیل دادگستری همواره با نگاههای منفی همراه بوده و کلاشی را با وکالت یکی پنداشتهاند، غافل از این امر که وکالت دفاع قانونی از حقوق موکل است در حالی که کلاشی امری خلاف قانون است.
دقیقا در یکی از دعاوی که وکالت یک فردی را برای ایجاد صلح و سازش بر عهده گرفته بودم، ملاحظه کردم که متهم خود را منصوب به صاحب منصبان دانسته بود و از عده زیادی مبالغی دریافت داشته بود، نکته عجیب در این بود که این افراد حاضر بودند مبالغی زیاد را به چنین فردی بپردازند، اما قادر و حاضر به مراجعه به وکیل دادگستری نبودهاند. از سوی دیگر انواع متلک و زهر چشم نسبت به وکیل روا داشته میشود. تمامی این مصایب در حالی صورت می گیرد که از روزی که وکیل دادگستری وارد دانشکده حقوق می شود تا دانش حقوق را فرا گیرد مقصد دشواری برای خود بر میگزیند تا از یک سو با شناخت از علم فراگیر حقوق خود را مسلح به قانون و حقوق نماید و تا زمانی که در مقابل دیوار بلند بی اعتمادی آن سوی میز به او قرار می گیرد هر روز با مصیبت مواجه می شود.
اخیرا عدهای هم پا را فراتر گذاشته و خواستار حذف ظرفیت در آزمون وکالت می شوند، اما در ممالک دیگر جهان با نگاهی متفاوت به موضوع وکالت می پردازند و این شغل را از عالی ترین مشاغل می پندارند. بزرگانی چون گاندی، ماندلا، مارتین لوتر و بسیاری از رهبران جهان از حقوق و وکالت بودند که جهان را دگرگون کردند. واقعیت مساله این است که دشواری و محدودیتهای زیادی بر سر راه وکلای دادگستری وجود دارد تا آنان از یک سو خود را متعهد و مسئول در قبال حقوق افراد و شهروندان قرار داده و از دیگر سو مدافع حق و برابری باشند. نگاه مسمومی که علیه وکلای دادگستری در جامعه وجود دارد را نباید شایسته وکلا دانست، آنان مستحق برخورداری از کرامت و استقلال هستند.»