در ابتدا فقط صحبت از رایگانبودن انتقال پیامها بود و سپس انواع خدمات جانبی ارائهشده توسط بکآپ، مانند امکان ارسال آیکونها و سپس عکسها و سپس پیام صوتی لحظهای و سپس تماس صوتیوتصویری آنلاین و تا اینکه کمکم بر اثر کثرت سوءاستفادهها و نقض حریمهای شخصی که متأسفانه بعضا به معضلات خانوادگی و حتی جرائم ناموسی نیز بدل شد، بحث رعایتنکردن حریم خصوصی افراد در اتاقهای گفتوگوی اپلیکیشنهای موبایلی به علت نمایانبودن شماره تلفن افراد حاضر در یک گروه مطرح شد و فاجعه آنجا بود که حتی اگر کاربری خود مُبادی بسیاری مسائل میبود و با احتیاط و شناخت قبلی از هدف و اعضای یک گروه، به آن وارد میشد، اما وقتی بهناگاه، شخص دیگری و معمولا بدون اجازه (نظیر آنچه در گروههای تبلیغاتی مانند تورهای لحظه آخر یا حراجهای لباس و... اتفاق میافتاد)، به یک گروه دعوت میشد و ناگاه، شماره تلفن به همراه عکس پروفایلش در اختیار حداقل ٩٩ نفر دیگر (فقط از یک گروه) قرار میگرفت و ناگفته پیداست اگر تصویر پروفایل، خانمی را حتی در متعارفترین شرایط نشان میداد، چه رخ میداد.
شرایط قدری بهتر شد و محبوبترین اپلیکیشن موبایلی که در لغتنامه محاورهای مردم، برای خود دارای یک «فعل» مشخص شده بود (برام وایبر کن... . Vibeme) به لحاظ همین رعایتنکردن حریم خصوصی و رعایتنکردن محرمانگی شماره تلفن اشخاص، از محبوبیت افتاد و جای خود را به خلفِ امین خود، تلگرام سپرد. تلگرام از این بابت که از شماره تلفن اعضای گروهها محافظت میکرد، بهسرعت جای خود را باز کرد و البته سرعت انتقال پیامها و امکان ساختن استیکرها (که بعدا و بازهم به دلیل سوءاستفادههای فراوان برای کاربران ایرانی غیرفعال شد) و همچنین ظرفیت هر اتاق که دو برابر وایبر (٢٠٠ نفر) بود نیز از دیگر دلایل مقبولیت تلگرام بود. اما درست به موازات همین تحولات و نگرانیهای حریم خصوصی، که انتظار میرفت عامه کاربران را به مخاطرات اینگونه اتاقهای گفتوگو واقف کرده باشد، متأسفانه برخی محیطهای موبایلی زمینهساز انواع مخاطرات و ناهنجاریها میشد که نمونه بارز آن، اپلیکیشن «وی چت» بود.
هرکجا وارد میشدی پیر و جوان، زن و مرد، مجرد و متأهل، در حال «شِـیککردن» بودند و تنها معیار ارتباط نیز عکسهای آنچنانی و اینچنینی در پروفایلها بود که اغلب این تصاویر یا بهطورکلی غیرواقعی یا بهنحوی عکاسی یا دستکاری شده بود که هیچ شباهتی از آن با صاحب عکس باقی نمانده بود. در هر «تکان» تعدادی کاربر ظاهر میشدند و بلافاصله میشد با هر یک مرتبط شد و چه اتفاقها که نیفتاد و چه زندگیها که بر باد نرفت و چه خانوادههایی که از هم نپاشید و چه پروندههای قضائی که تشکیل نشد...
اما خوشبختانه یکبار هم که شده نهاد متولی با تفکر صحیح و آسیبشناسانه و به دور از هیجانات و فیلترینگهای فلهای، این سرویس را از دسترس کاربران خارج کرد و با این پدیده ناهنجار ضداجتماعی که هیچ رهآوردی جز تخریب هنجارهای خانواده و اجتماع نداشت، به روش سلبی هم که شده، مبارزه کرد. متأسفانه بار و برِ تازهای رسیده و همان سازوکار خانمانبرانداز اینک تحت نام «بیتاک» جولانگر فضای مجازی است و با تغییراتی ساختاری، عینا در حال پدیدآوردن همان فجایع و ناهنجاریهاست.
«بیتاک» پدیدهای بهمراتب مخربتر و ویرانگرتر از همنوعان خود است، با قابلیتهایی مانند ارسال پیامی که فقط برای مدتزمان محدود و قابل تنظیم از سوی فرستنده، روی نمایشگر شخص گیرنده ظاهر شده و پس از آن بهطور کلی ناپدید میشود و امکان هرگونه پیگیری و اثبات ارسال پیامها را از میان برداشته است. ناگفته نماند به علت وجود سرورهای اینگونه اپلیکیشنها در کشورهایی که فاقد قراردادهای همکاری پلیسی و قضائی با کشورمان هستند و در صورت وقوع جرائم (بهویژه ناموسی و اخلاقی)، امکان پیگیریهای قضائی دشوار میشود، حضور افراد، بهویژه بانوان در این محیطها، همواره میتواند با تهدیدهایی همراه باشد ازجمله انتشار عکسهای اشخاص یا ساختن پروفایل جعلی به نام شخص دیگر و منتشرکردن عکسهای قربانی همراه متـنهایی مبنی بر امکان برقراری روابط نامشروع که تاکنون نیز فجایع بزرگی را رقم زده است.
خوشبختانه نهاد متولی در سیر تکاملی خود و با پرهیز از اقدامات سلبی جمعی، از فیلترینگ اپلیکیشنهای مفید مانند تلگرام و اینستاگرام خودداری کرده و فقط محتواهای مجرمانه را به صورت گزینشی از دسترس خارج میکند، اما اکنون وقت آن رسیده تا بار دیگر و تا هنوز آتش اپلیکیشنهایی چون «بیتاک» و امثال آن دوباره شعلهور نشده، ورودی دوباره به عرصه کرده و بهطورکلی این سرویسها را از دسترس خارج کرده و این بازار مکاره و خانمانسوز را از پایبست بسوزانیم.