كلیات
ماده 1 - آییندادرسی مدنی، مجموعه اصول و مقرراتی است كه در مقام رسیدگی به امور حسبی و كلیه دعاوی مدنی و بازرگانی در دادگاههایعمومی، انقلاب، تجدیدنظر، دیوانعالی كشور و سایر مراجعی كه بهموجب قانون موظف به رعایت آن میباشند به كار میرود.
ماده 2 - هیچ دادگاهی نمیتواند به دعوایی رسیدگی كند مگر اینكه شخص یا اشخاص ذینفع یا وكیل یا قائممقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی بهدعوا را برابر قانون درخواست نموده باشند.
ماده 3 - قضات دادگاهها موظفند موافق قوانین به دعاوی رسیدگی كرده، حكم مقتضی صادر و یا فصل خصومت نمایند. در صورتی كه قوانینموضوعه كامل یا صریح نبوده یا متعارض باشند یا اصلا" قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر واصول حقوقی كه مغایر با موازین شرعی نباشد، حكم قضیه را صادر نمایند و نمیتوانند به بهانه سكوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین از رسیدگیبه دعوا و صدور حكم امتناع ورزند والا مستنكف از احقاق حق شناخته شده و به مجازات آن محكوم خواهند شد.
تبصره - چنانچه قاضی مجتهد باشد و قانون را خلاف شرع بداند پرونده به شعبه دیگری جهت رسیدگی ارجاع خواهد شد.
ماده 4 - دادگاهها مكلفند در مورد هر دعوا بهطور خاص تعیین تكلیف نمایند و نباید بهصورت عام و كلی حكم صادر كنند.
ماده 5 - آرای دادگاهها قطعی است مگر در موارد مقرر در باب چهارم این قانون یا در مواردی كه بهموجب سایر قوانین قابل نقض یا تجدیدنظرباشند.
ماده 6 - عقود و قراردادهایی كه مخل نظم عمومی یا بر خلاف اخلاق حسنه كه مغایر با موازین شرع باشد در دادگاه قابل ترتیب اثر نیست.
ماده 7 - به ماهیت هیچ دعوایی نمیتوان در مرحله بالاتر رسیدگی نمود تا زمانی كه در مرحله نخستین در آن دعوا حكمی صادر نشده باشد، مگربه موجب قانون.
ماده 8 - هیچ مقام رسمی یا سازمان یا اداره دولتی نمیتواند حكم دادگاه را تغییر دهد و یا از اجرای آن جلوگیری كند مگر دادگاهی كه حكمصادرنموده و یا مرجع بالاتر، آنهم در مواردی كه قانون معین نموده باشد.
ماده 9 - رسیدگی به دعاویی كه قبل از تاریخ اجرای این قانون اقامه شده به ترتیب مقرر در این قانون ادامه مییابد.
آرای صادره از حیث قابلیت اعتراض و تجدید نظر و فرجام، تابع قوانین مجری در زمان صدور آنان میباشد مگر اینكه آن قوانین، خلاف شرع شناختهشود. نسبت به كلیه قرارهای عدم صلاحیتی كه قبل از تاریخ اجرای این قانون از دادگاهها صادر شده و در زمان اجرای این قانون در جریان رسیدگی تجدیدنظریا فرجامی است به ترتیب مقرر در این قانون عمل میشود.
باب اول - در صلاحیت دادگاهها
فصل اول - در صلاحیت ذاتی و نسبی دادگاهها
ماده 10 - رسیدگی نخستین به دعاوی، حسب مورد در صلاحیت دادگاههای عمومی و انقلاب است مگر در مواردی كه قانون مرجع دیگری راتعیین كرده باشد.
ماده 11 - دعوا باید در دادگاهی اقامه شود كه خوانده ، در حوزه قضایی آن اقامتگاه دارد و اگر خوانده در ایران اقامتگاه نداشته باشد، درصورتی كهدرایران محل سكونت موقت داشته باشد، در دادگاه همان محل باید اقامه گردد و هرگاه درایران اقامتگاه و یا محل سكونت موقت نداشته ولی مالغیرمنقول داشته باشد، دعوا در دادگاهی اقامه میشود كه مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است و هرگاه مال غیرمنقول هم نداشته باشد، خواهان دردادگاه محل اقامتگاه خود، اقامه دعوا خواهد كرد.
تبصره - حوزه قضایی عبارت است از قلمرو یك بخش یا شهرستان كه دادگاه در آن واقع است. تقسیمبندی حوزه قضایی به واحدهایی از قبیلمجتمع یا ناحیه ، تغییری در صلاحیت عام دادگاه مستقر در آن نمیدهد.
ماده 12 - دعاوی مربوط به اموال غیرمنقول اعم از دعاوی مالكیت، مزاحمت، ممانعت از حق، تصرف عدوانی و سایر حقوق راجع به آن دردادگاهی اقامه میشود كه مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است، اگرچه خوانده در آن حوزه مقیم نباشد.
ماده 13 - در دعاوی بازرگانی و دعاوی راجع به اموال منقول كه از عقود و قراردادها ناشی شده باشد، خواهان میتواند بهدادگاهی رجوع كند كهعقد یا قرارداد در حوزه آن واقع شده است یا تعهد میبایست در آنجاانجام شود.
ماده 14 - درخواست تأمین دلایل و امارات از دادگاهی میشود كه دلایل و امارات مورد درخواست در حوزه آن واقع است.
ماده 15 - در صورتیكه موضوع دعوا مربوط به مال منقول و غیرمنقول باشد، در دادگاهی اقامه دعوا میشود كه مال غیرمنقول در حوزه آن واقعاست، به شرط آنكه دعوا در هر دو قسمت، ناشی از یك منشاء باشد.
ماده 16 - هر گاه یك ادعا راجع به خواندگان متعدد باشد كه در حوزههای قضائی مختلف اقامت دارند یا راجع به اموال غیر منقول متعددی باشدكه در حوزههای قضائی مختلف واقع شدهاند، خواهان میتواند به هریك از دادگاههای حوزههای یادشده مراجعه نماید.
ماده 17 - هر دعوایی كه در اثنای رسیدگی بهدعوای دیگر از طرف خواهان یا خوانده یا شخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی بر ثالث اقامه شود،دعوای طاری نامیده می شود. این دعوا اگر با دعوای اصلی مرتبط یا دارای یك منشاء باشد، در دادگاهی اقامه میشود كه دعوای اصلی در آنجا اقامهشده است.
ماده 18 - عنوان احتساب، تهاتر یا هر اظهاریكه دفاع محسوب شود، دعوای طاری نبوده، مشمول ماده (17) نخواهد بود.
ماده 19 - هرگاه رسیدگی به دعوا منوط به اثبات ادعایی باشد كه رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه دیگری است، رسیدگی به دعوا تا اتخاذ تصمیماز مرجع صلاحیتدار متوقف میشود. دراین مورد، خواهان مكلف است ظرف یك ماه در دادگاه صالح اقامه دعوا كند و رسید آن را به دفتر دادگاهرسیدگی كننده تسلیم نماید، در غیراین صورت قرار رد دعوا صادر میشود و خواهان میتواند پس از اثبات ادعا در دادگاه صالح مجدداً اقامه دعوا نماید.
ماده 20 - دعاوی راجع به تَرَكه متوفی اگر چه خواسته، دِین و یا مربوط به وصایای متوفی باشد تا زمانی كه تَرَكه تقسیم نشده در دادگاه محلی اقامهمیشود كه آخرین اقامتگاه متوفی در ایران، آن محل بوده و اگر آخرین اقامتگاه متوفی معلوم نباشد، رسیدگی به دعاوی یادشده در صلاحیت دادگاهیاست كه آخرین محل سكونت متوفی در ایران، در حوزه آن بوده است.
ماده 21 - دعوای راجع به توقف یا ورشكستگی باید در دادگاهی اقامه شود كه شخص متوقف یا ورشكسته، در حوزه آن اقامت داشته است وچنانچه درایران اقامت نداشته باشد، در دادگاهی اقامه میشود كه متوقف یا ورشكسته در حوزه آن برای انجام معاملات خود شعبه یا نمایندگی داشته یادارد.
ماده 22 - دعاوی راجع به ورشكستگی شركتهای بازرگانی كه مركز اصلی آنها در ایران است، همچنین دعاوی مربوط به اصل شركت و دعاوی بینشركت و شركاء و اختلافات حاصله بین شركاء و دعاوی اشخاص دیگر علیه شركت تا زمانیكه شركت باقی است و نیز درصورت انحلال تا وقتیكهتصفیه امور شركت در جریان است، در مركز اصلی شركت اقامه میشود.
ماده 23 - دعاوی ناشی از تعهدات شركت در مقابل اشخاص خارج از شركت، در محلی كه تعهد در آنجا واقع شده یا محلی كه كالا باید در آنجاتسلیم گردد یا جایی كه پول باید پرداخت شود اقامه می شود. اگر شركت دارای شعب متعدد در جاهای مختلف باشد دعاوی ناشی از تعهدات هر شعبهیا اشخاص خارج باید در دادگاه محلی كه شعبه طرف معامله در آن واقع است اقامه شود، مگر آنكه شعبه یادشده برچیده شده باشد كه در اینصورت نیزدعاوی در مركز اصلی شركت اقامه خواهد شد.
ماده 24 - رسیدگی به دعوای اعسار به طور كلی با دادگاهی است كه صلاحیت رسیدگی نخستین به دعوای اصلی را دارد یا ابتدا به آن رسیدگینموده است.
ماده 25 - هرگاه سند ثبت احوال در ایران تنظیم شده و ذینفع مقیم خارج از كشور باشد رسیدگی با دادگاه محل صدور سند است و اگر محل تنظیمسند و اقامت خواهان هر دو خارج از كشور باشد در صلاحیت دادگاه عمومی شهرستان تهران خواهد بود.
فصل دوم - اختلاف در صلاحیت و ترتیب حل آن
ماده 26 - تشخیص صلاحیت یا عدم صلاحیت هر دادگاه نسبت به دعوایی كه به آن رجوع شده است با همان دادگاه است. مناط صلاحیت تاریختقدیم دادخواست است مگر در موردی كه خلاف آن مقرر شده باشد.
ماده 27 - درصورتی كه دادگاه رسیدگیكننده خود را صالح به رسیدگی نداند با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را بهدادگاه صلاحیتدار ارسالمینماید. دادگاه مرجوعالیه مكلف است خارج از نوبت نسبت به صلاحیت اظهارنظر نماید و چنانچه ادعای عدم صلاحیت را نپذیرد، پرونده راجهتحل اختلاف به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال میكند. رای دادگاه تجدیدنظر در تشخیص صلاحیت لازمالاتباع خواهد بود.
تبصره - درصورتی كه اختلاف صلاحیت بین دادگاههای دوحوزه قضایی از دو استان باشد، مرجع حل اختلاف بهترتیب یادشده، دیوان عالیكشور میباشد.
ماده 28 - هرگاه بین دادگاههای عمومی، نظامی و انقلاب در مورد صلاحیت، اختلاف محقق شود همچنین در مواردی كه دادگاهها اعم از عمومی،نظامی و انقلاب به صلاحیت مراجع غیر قضایی از خود نفی صلاحیت كنند و یا خود را صالح بدانند، پرونده برای حل اختلاف به دیوان عالی كشورارسال خواهد شد. رأی دیوان عالی كشور در خصوص تشخیص صلاحیت، لازمالاتباع میباشد.
ماده 29 - رسیدگی بهقرارهای عدم صلاحیت در دادگاه تجدیدنظر استان و دیوانعالی كشور، خارج از نوبت خواهد بود.
ماده 30 - هرگاه بین دیوان عالی كشور و دادگاه تجدیدنظر استان و یا دادگاه تجدیدنظر استان با دادگاه بدوی درمورد صلاحیت اختلاف شود حسبمورد، نظر مرجع عالی لازمالاتباع است.