بدون تردید آزادی بیان در زمره حقهای بنیادین یعنی حقهای قوام دهنده حیات، شخصیت و عقلانیت انسان هاست. به طور معمول، آزادی بیان میتواند به کشف حقیقت بینجامد. مساعد بودن فضا برای کشف حقیقت یکی از عوامل مؤثر در تعالی شخصیت آدمیان است. با پذیرش و تضمین آزادی بیان، صلاحیت و شایستگی انسان ظلوم و جهول برای جستوجو و کشف حقیقت به رسمیت شناخته میشود. بدین سان، حتی اگر کسی اساساً به چیزی به نام «حقیقت» یا به رجحان اخلاقی و عملی حقیقت بر دروغ باور نداشته باشد و آزادی بیان را زمینه ساز نیل به حقیقت نداند، اگر فضای آزادی بیان به ترویج دروغ و خرافه و خشونت و... آغشته شود، این امر با شکوفایی شخصیت انسانها مغایرت دارد و در نهایت ابعاد مادی و معنوی زندگی آدمیان را به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحتالشعاع قرار خواهد داد.
از این رو، به نظر میرسد آزادی بیان ابزاری برای بیرونی کردن اعتقادات درونی انسان هاست. آغشته کردن فضای آزادی بیان به مباحثی نظیر توهین، دروغ، خرافه، خشونت و پراکنش نفرت به این تعریف آسیب میزند.پرسش دیگر این است که آزادی بیان، طریقیت دارد یا موضوعیت؟ به دیگر سخن، آیا آزادی خود هدف است یا وسیلهای برای نیل به اهداف دیگر است؟ به نظر میرسد، آزادی بیان ابزاری است که ما با استفاده از آن درونیات خود را بیرونی میکنیم. در اینجا مراد از آزادی بیان، آزادی به معنای عام کلمه است.
آزادی گفتار، آزادی نوشتار و حتی آزادی تجمع و رفتار هم در ذیل آزادی بیان قرار میگیرند. عطف نظر به این معنای عام، سبب میشود آزادی بیان راهکاری انحصاری دانسته شود. این آزادی جایگزینی ندارد. وقتی گفته میشود چیزی طریقیت دارد، این نکته به ذهن متبادر میشود که میتوان طرق دیگری را هم جایگزین آن طریق خاص کرد. اما آزادی بیان طریقیت انحصاری دارد. به همین دلیل است که اساساً برخی از اندیشمندانی که درباره ذهن و زبان کار کردهاند، مثل ویتگنشتاین، این ایده را ترویج کردهاند که فاصلهای جدی بین ذهن و زبان وجود ندارد. با چنین رویکردی میتوان گفت آزادی بیان حقی است که انسانها انحصاراً از طریق تحقق آن میتوانند به پارهای از اهداف برسند. از جمله این اهداف شکوفایی شخصیت انسانها و رسیدن به جامعهای سالم، شفاف و توسعه یافته است. شاید، چالش برانگیزترین مسأله درباره آزادی بیان حدود و ثغور آن باشد. مرزهای آزادی بیان کجاست؟ وجود آزادی بیان را با محتوای بیان آزاد باید سنجید یا با آزادی انتخاب ابزارهای بیان یا با هردوی اینها؟
برای مثال، ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا آزادی تمسخر را هم میتوان از حق آزادی بیان استخراج کرد؟ آیا بیانات موهن یا نفرت انگیز هم باید در سایه سار حق آزادی بیان جولان بدهند؟در پاسخ باید گفت، چنین برداشتی را نمیتوان از اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر اسناد بینالمللی داشت، زیرا ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر مقرر میدارد «هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیدهای بدون نگرانی از مداخله و مزاحمت و حق جستوجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانهای بدون ملاحظات مرزی است». در این ماده هیچ صراحتی وجود ندارد که با استفاده از این حق بتوان دیگران را به تمسخر گرفت.